استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد خرم آباد- ایران
چکیده
نماد انگاری از اساسیترین ارکان و اجزاء لاینفکِ متون صوفیانه و تعلیمی در تمام تاریخ محسوب میشود. در این میان، عارفانی که شاعرانهتر و هنرمندانهتر میاندیشیدهاند، از ظرفیتِ نماد پردازی، بیشترین سهم را در القای آراء و افکار خود بردهاند. مولانا از جمله عارفانِ شاعری است که به مدد ذوقِ هنری و زبانِ سخته و ادیبانهی خود، پیامهای بیشمار و جهان شمولش را در لفافهی واژگانِ خاص، به مخاطبانش عرضه میدارد. بنابر این، یکی از جلوههای زیبای غزلیات شمس، دریافتهای تازه و نمادینی است که حضرت مولانا جلال الدین بلخی از برخی واژهها به دست میدهد. جان و مفاهیم و ترکیبات مربوط به آن را میتوان از این دسته به حساب آورد. در این جستار، واژه «جان» و مترادفات آن در غزلیات شمس، از دیدگاه فوق مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.